در زندگی هری عشق و جادو همواره دست در دست هم و کنار یکدیگر قدم برداشتهاند. هر چه باشد، ترکیبی از این دو توانست در زمان کودکی جان هری را از طلسم مرگبار لرد ولدمورت حفظ کند. اما هری تنها کسی نبود که با قدرت عظیم و عجیب عشق، توانست کارهایی فوق تواناییاش انجام دهد. در این مطلب به ۵ مورد از مواردی که عشق یکی از شخصیتهای داستان را قدرتمندتر کرده است، نگاهی میاندازیم.
-
هنگامی که دامبلدور مسیر درست زندگیاش را دریافت
برای بسیاری از افراد از جمله هری، دوستی قدیمی دامبلدور با یکی از قدرتمندترین جادوگران سیاه، گلرت گریندلوالد، باور کردنی نبود. دامبلدور نه تنها در زمانی دوست گریندلوالد بود بلکه نقشی اساسی در پر و بال دادن به اندیشههای سیاهش در زمینه لزوم حکومت جادوگران بر مشنگها داشت. این طرز تفکر و رفتار با آن چیزی که از دامبلدور سراغ داریم و به خاطر آن به او عشق میورزیم، کاملا متفاوت است. حتی اکنون که از گذشته تاریک دامبلدور چیزهای بیشتری میدانیم، علاقهمان به او کم نشده است.
فقط پس از مرگ غمانگیز خواهر کوچکتر دامبلدور، آریانا، حین دوئل سه نفره آلبوس، ابرفورث و گریندلوالد بود که دامبلدور متوجه شد در حال تبدیل شدن به چه موجود ترسناکی است. فعالیتهای او طی سالهای پس از حادثه نشان میدهد که او تمام این مدت به دنبال آن بوده است که اشتباهش را به گونهای جبران کند. به نظر میرسد عشق او به خواهر کوچکش و احساس گناهش برای مرگ آریانا در این تصمیم بی تاثیر نبوده است. هر چند که ابرفورث هرگز او را نبخشید.
-
هنگامی که خانم ویزلی با بلاتریکس مبارزه کرد
مالی، مادر محبوب خانواده ویزلی، تنها موجود در جهان بود که قدرت آن را داشت با جیغهای بنفشش فرد و جرج را تا حدودی کنترل کند و این خشم او نیز از عشق و نگرانیاش نسبت به خانواده نشأت میگرفت. همانطور که لولو خرخره او در کتاب هریپاتر و محفل ققنوس نشان داد، بزرگترین ترس او این است که تمامی اعضای خانوادهاش را مرده ببیند.
گرچه این عشق و علاقه باعث شد نتواند مقابل لولو خرخره عملکرد مناسبی نشان دهد اما هنگامی که در نبرد هاگوارتز برای دفاع از دخترش در مقابل بلاتریکس فریاد زد: «دختر من نه، زن هرزه!» همه ما را به تعجب وا داشت. گرچه او آن شب با بخشی از بزرگترین ترسش رو به رو شده بود (هنگام مرگ فرد)، اما عشقش به جینی او را به میانه میدان نبرد آورد و این تنها چیز قدرتمندی بود که توانست بلاتریکس سرسخت را یک بار و برای همیشه شکست دهد.
-
هنگامی که عشق زندگی هری را حفظ کرد
داستان زندگی پر ماجرای هری از آن شبی آغاز شد که ولدمورت به زور وارد خانه پاترها در دره گودریک شد. جیمز در حالی مرد که سعی داشت از همسر و فرزندش دفاع کند و لیلی با وجودی که ولدمورت به او گفت از سر راهش کنار برود، خود را فدای هری کرد. همانطور که دامبلدور بعد از حادثه فهمید اما ولدمورت از درک این موضوع عاجز بود، فداکاری آن شب لیلی به هری نیروی محافظ قدرتمند و منحصر به فردی اعطا کرد که تنها همزمان با ۱۷ سالگی هری از بین رفت.
-
هنگامی که هری تصمیم گرفت خود را قربانی کند
لیلی حتی با وجودی که مرده بود توانست به هری قدرت مورد نیازش را بدهد. همان زمان که هری فهمید باید به دستان ولدمورت کشته شود، متوجه شد صاحب سنگ زندگی مجدد است و ارواح والدینش، ریموس لوپین و سیریوس تا لحظه رقم خوردن سرنوشتش با او همراه خواهند بود. حضور این افراد که به او عشق میورزیدند و همچنین برق نگاه عاشقانه مادرش، به او قدرت داد که سرانجام خود را تسلیم سرنوشت کند.
-
زمانی که نارسیسا به ولدمورت دروغ گفت
گرچه نارسیسا مالفوی هرگز یک مرگخوار نبود، اما در تمام طول زندگیاش از لوسیوس و دراکو حمایت و پشتیبانی میکرد. در یک بازه زمانی، افکار و نیت نارسیسا مبهم بود و معلوم نبود که چه در فکر او میگذرد. تا زمانی که ولدمورت در جنگل ممنوعه او را مامور کرد که بررسی کند هری کاملا مرده است یا خیر.
با وجودی که نارسیسا متوجه شد هری زنده است، به جای لو دادنش از او پرسید: «دراکو زنده است؟» و پس از آنکه متوجه شد پسرش هنوز در میدان نبرد کشته نشده است، به لرد سیاه در مورد مرگ هری دروغ گفت. این صحنه نشان داد که میزان وفاداری او به ولدمورت، هر مقدار که بود، اصلا قابل مقایسه با عشقش به فرزندش نبود.
همانطور که دامبلدور زمانی به آن اشاره کرده بود، بزرگترین ضعف تام ریدل آن بود که هرگز نتوانست قدرت عشق را درک کند.
منبع: پاترمور
من نمیتونم بدون هری زندگی کنم عشقمه فوق العاده بوددد🙏🏻🙏🏻
واقعا اشکم دراومد همیشه عاشقتم اسنیپ یا الن ریکمن
به نظرم یکی از مهمترین صحنه ها در مورد عشق زمانیه ک هری خاطرات سورس رو می بینه
و متوجه میشه اون عاشق مادرش بوده و تمام مدت محافظت میکرده از اون
واییییییى دقیقا
من عاشق اون صحنم .. هیچوقت به اسنیپ حس بدى پیدا نکردم با وجود اینکه همیشه یه جورایى بد نشون داده شد و بعدشم کشتن دامبلدور
با دیدن اون قسمت و خاطراتش فهمیدم چرا بهش حس بدى نداشتم🖤🤦🏼♀️
اره دقیقا ….
زندگی بدون هری پاتر هیچه
سلام میشه آدرس پیج اینستا و چنل تلگرامتون رو بگین .خیلی ممنونم
در پایین تمامی صفحات دمنتور میتونین آیکون شبکه های اجتماعی و ارتباطی مختلفی که دمنتور توشون حضور داره به همراه لینکشون رو پیدا کنید. برای راحت تر بودن دسترسی شما این آدرس کانال تلگرام و پیج اینستاگرام دمنتوره:
https://telegram.me/dementor_ir
https://www.instagram.com/divanesaz/
اشکم در اومد نمیدونم چرا….
این حجم از عشق بی سابقست! :دی
براوو
جی. کی. رولینگ واقعا یه نابغه است!
از نطر من صحنه مبارزه هری با ولد مورت خیلی عالی بود
کانال تلگرام این سایت چیه خیلی دوست دارم عضوش بشم: )
از این آدرس میتونین کانال تلگرام دمنتور رو داشته باشید:
https://telegram.me/dementor_ir
خیلی عالی و جالب . با تشکر
واقعا از کانال تلگرامتون ممنونم که خبر های روز رو درباره دنیای جادویی رولینگ میزارین 👌👌👌
Good
Nice.
واقعا عشق ودوست داشتن از پس کارهای یادی برمیاد
عشق کلمه ای است که حتی گفتن آن نیز معجزه ها که نمی کند………………
عالی
مظهر عشق سوروس بود که متاسفانه هیچ اثری ازش نبود تو این نوشته
خوندن این مقاله ناراحتم کرد.پس جای سوروس عزیز کجاست.عشق جاودانش به لی لی همیشه متاثرم میکنه.اون حتی جونش رو فدای میراث لی لی،هری کرد تا به همه ی ما نشون بده تا پای مرگ وجودش لبریز از عشقه.شاهزاده دورگه همیشه در قلب من جا داری نظر هیچکسم واسم مهم نیست
نظر فوق العاده ای بود.
کار اسنیپ آنقدر بزرگ بود که فکر کنم باید به وصیتش گوش بدیم و درباره جنبه خوبش صحبت نکنیم ،
به نظر من دو نفر خیلی خاص بودند سوروس اسنیپ و هرمیون گرنجر ،
هرمیون شجاعت ، عشق ، مهربانی ، هوش و البته تدبیر رو با هم داشت بدون اشتباه و بدون لغزش ، بدون اون هری نه زنده می ماند و نه در راهش موفق می شد ،
می دونم که خیلی ها دوست داشتند با هری ازدواج کنه ولی اگر سیر حوادث رو نگاه کنیم می بینیم که همیشه حامی هری بوده و عشقی خواهرانه به او داشته ، و هری هم به اون تکیه می کرد ،
“خوشحالم که تو به هر قیمتی به حرفهای هرمیون گرنجر گوش می دی ”
محفل ققنوس – پروفسور مک گونگال
هری: من میخوام برم دنبال جان پیج ها تو هم با من بیا
رون:زده به سرت. بدون هرمیون بریم.بدون اون تا صبح هم دووم نمیایریم
فیلم هری پاتر و یادگاران مرگ پارت ۱
کاملا موافقم👍به نظر من هم عشق هرمیون و هری خواهرانه بود و مناسب ترین شخص برای هرمیون , رون بود و اینکه بقیه نظرشون این نیست خیلی اشتباهه چون دقیقا خیلی وقتا کسایی که کاملا باهم متفاوت اند یا حتی برعکس هم هستن و به نظر خیلیا بهم نمیخورن عاشق هم میشن و اتفاقا عشق هرمیون و رون به غیر از عشق اسنیپ به لی لی که واقعا قابل توصیف نیست و خیلی محشر بود …. جز بهترین عشق ها و واقعی ترین عشق ها بود چون توی دنیای واقعی و به دور از فیلم و داستان هم این عشق ها وجود دارن
به نظر منم عشق سوروس به لیلی خیلییی زیبا بود و جاداشت که تو این لیست باشه ولی اینکه گفتید سوروس جونش رو برای هری داد درست نیست کی همچین کاری کرد؟؟!
عشق زیبا ترین چیز در دنیاست.اما باید شخص لایق این حس زیبا وقدرتمند باشه.ازنظر من برخی افراد مثل دراکومالفوی ولوسیوس مالفوی لایق این احساس نبودند.
تو اگه فرزند نفرین شده رو خونده باشی عشق دراکو به آستوریا رو میفهمی . عشق دراکو به فرزندش رو هم همینطور . همه آدم های منفی مثل ولدمورت نیستن که عشقو نفهمن. هر چقدر هم از دراکو بد بگین طرفداراش اونو تا ابد دوست دارن و دراکو رو هرگز یه آدم شیطانی و خیلی منفی به حساب نمیارن
به نظر من موضوع اصلی مجموعه کتابهای هری پاتر ، خود هری و یا جادو و جادوگران نبود ، این موضوعات هول محور عشق و تخیل و انسانیت در گردش بودند و هری و دوستانش در این بین داشتند نقش مظهرها رو بازی میکردند ، هری مظهر عشق و احساس ، رون مظهر دوستی و وفاداری ، هرماینی مظهر آرامش و تلاش ، دامبلدور مظهر دانایی و شکیبایی و ….و…و…
مطلب زیبایی بود ، گرچند این ها همه ی نشانه های تاثیر عشق در کتابها نبودند ولی باز هم بابت مطلب ممنون
عاااالی بود ! ممنون :))
و همینطور عشق رون و هرمیون بود که باعث شد او را همراهی کنند ،
در این داستان انواع عشق ها به نمایش گذاشته شد و این عشق سه نفره هری و دوستانش نماد یک دوستی واقعی بود ،
وجود عشق در هری باعث شده بود نه تنها نیروی جادویی و شجاعت بسیار در وجودش باشد ، بلکه باعث محبت دوستان و حامیانش به وی می شد ، رون و هرمیون ، خانواده ویزلی ، محفل ققنوس و دوستانش در هاگوارتز ، بدون طمع و تهدید و زور ، هری را همراهی کردند ، چیزی که ولدمورت از اون بی بهره بود .
و این جذبه خوبی بود که یاران بهتری برای هری به ارمغان آورد
مقاله قشنگی بود *-*!!!!
عالی بود. از این مقاله های مرتبط با رده بندی یا تحلیل شخصیت ها زیاد بزارید